English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8173 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
air force component U نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
coach U رهبری عملیات ورزشی را کردن
coaches U رهبری عملیات ورزشی را کردن
coached U رهبری عملیات ورزشی را کردن
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
assault course U میدان اموزش عملیات هجومی
assault courses U میدان اموزش عملیات هجومی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
actions U عملیات جنگی
campaign U عملیات جنگی
campaigns U عملیات جنگی
dry run U عملیات جنگی
campaigned U عملیات جنگی
campaigning U عملیات جنگی
action U عملیات جنگی
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
campaign U یک رشته عملیات جنگی
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
war game U مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air operations U عملیات هوایی
task force U نیروی اجرای عملیات
task forces U نیروی اجرای عملیات
air offensive U عملیات افندی هوایی
air transport operation U عملیات ترابری هوایی
air area operations U عملیات منطقه هوایی
tactical air operation U عملیات تاکتیکی هوایی
airmobile operations U عملیات متحرک هوایی
almena U جان پناه [در بلندترین قسمت بام در هنگام عملیات جنگی]
army in the field U نیروی زمینی درصحنه عملیات
theater army U نیروی زمینی صحنه عملیات
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
aerial port squadron U گردان عملیات بارانداز هوایی
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
army personnel center U مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
aerospace U فضای هوایی بالای منطقه عملیات
air facility U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air ground section U قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
air ground system U سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
air inst alations U تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
break off U فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
air defense artillery controller U مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
chief army censor U افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
intruder operation U تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
air frieghting U بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
attack teacher U وسیله اموزش عملیات ضدزیردریایی وانمودساز تک ضدزیردریایی
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
counterflak U اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
way point U ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
wounded in action U زخمی عملیات زخمی جنگی
harassing U عملیان ایذایی عملیات ایذایی هوایی
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
unit emplaning U در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
rehabilitation training center U مرکز اموزش بازاموزی زندانیان جنگی دشمن
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
army training program U برنامه اموزش نیروی زمینی
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
war strenght U قدرت نبرد نیروی جنگی
treatments U عملیات
operation U عملیات
treatment U عملیات
op U عملیات
operations U عملیات
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
combat information center U اطاق عملیات
autonomous operation U عملیات مستقل
delays U عملیات تاخیری
offensives U عملیات افندی
delay U عملیات تاخیری
continuity of operations U تسلسل عملیات
continuity of operations U مداومت عملیات
phasing U مراحل عملیات
amphibious operation U عملیات اب خاکی
pseudooperation U شبه عملیات
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
rehearsals U تکرار عملیات
rehearsal U تکرار عملیات
concrete operations U عملیات عینی
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
flow chart U شمای عملیات
flow charts U شمای عملیات
airborne battlefield U عملیات هوابرد
nature of the operation U ماهیت عملیات
initiatives U ابتکار عملیات
initiative U ابتکار عملیات
subversive U عملیات براندازی
subversives U عملیات براندازی
radius U شعاع عملیات
rescue operation U عملیات نجات
psychological operations U عملیات روانی
destructive operation U عملیات مخرب
f.of operations U حوزه عملیات
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
process chart U نقشه عملیات
limiting operation U عملیات محدودکننده
external operation U عملیات خارجی
scope U منظور از عملیات
scope U هدف عملیات
concept of operations U تدبیر عملیات
manual operation U عملیات دستی
airmobile operations U عملیات هوارو
computer operation U عملیات کامپیوتر
flight operations U عملیات پرواز
business type operation U عملیات تجارتی
Military operations. U عملیات نظامی
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
divert action U عملیات مخالف
operations research U تحقیق در عملیات
operations room U اتاق عملیات
base operation U عملیات پایگاهی
centre of activities U مرکز عملیات
base of operations U پایگاه عملیات
over the beach operations U عملیات ساحلی
over the beach operations U عملیات کرانهای
autonomous operation U عملیات ازاد
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
parallel operation U عملیات موازی
Construction works . U عملیات ساختمانی
operations personal U پرسنل عملیات
operationally ready U حاضر به عملیات
building operations U عملیات ساختمانی
delay action U عملیات تاخیری
delaying action U عملیات تاخیری
business type operation U عملیات کامپیوتری
denial operations U عملیات ممانعتی
deputy for operations U معاونت عملیات
operation center U مرکز عملیات
operation manager U مدیر عملیات
operation map U نقشه عملیات
block operation U عملیات بلوک
operation overlay U کالک عملیات
infiltration U عملیات نفوذی
covert operations U عملیات پنهانی
terrain U زمین عملیات
earth work U عملیات خاکی
offenses U عملیات تعرضی
arithmetic operation U عملیات حسابی
sabotage U عملیات تخریبی
sabotaged U عملیات تخریبی
sabotages U عملیات تخریبی
sabotaging U عملیات تخریبی
area of operation U منطقه عملیات
earthworks U عملیات خاکی
offence U عملیات تعرضی
espial U عملیات جاسوسی
operating program U برنامه عملیات
closing U خاتمه عملیات
night operations U عملیات شبانه
offenses U عملیات افندی
logical operations U عملیات منطقی
conversational operation U عملیات محاورهای
covert operations U عملیات مخفی
delaying U عملیات تاخیری
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
plan of action U طرح عملیات
phase U مرحله عملیات
phased U مرحله عملیات
countermine U عملیات ضد مین
phases U مرحله عملیات
counter military U ضد عملیات نظامی
counter battery U عملیات ضد اتشبار
actions U جنگ عملیات
Recent search history Forum search
1where is capital of iran
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1فیلم اموزش صنایع دستی
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
1offshoring
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
1اموزش بستن قطعات دستگاه تاتو با تصویر
1وزارت اموزش وپرورش ترجمه به انگلیسی
1کشور پرتقال
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com